در معراج شهدای تهران، معمولا چهره هر شهیدی مثل ماه روشن است.
حتی شهدایی که درمعرکه سوریه و به دست داعش آسیب زیادی به بدن آنها وارد شده بود را به گونه ای غسل می دادند و کفن می کردند که داغ خانواده شان کمتر تازه شود.
این دو نفر در قلب تهران به دست کسانی شهید شده اند که ادعایشان، آزادی و زندگی برای زن ایرانی و آبادی برای میهن بود!
آرمان علی وردی را در اکباتان با چاقو به دو ران پایش ابتدا زمینگیر کردند و سپس با شکنجه زجر کش کردند؛
محمدحسین حدادیان را هم در پاسداران با شلیک گلوله ساچمه از نزدیک به صورتش کشتند.
هر چه خواستم بگویم لا یوم کیومک یا اباعبدالله، احساس کردم حسین(ع) هم برای این دو مظلوم گریه کرده است که چهره زجر کشیده شان
با غسل و کفن هم پوشانده نشده است!
اما یادم آمد زبانحال زینب کبری از زبان محتشم را:
پس با زبان پرگله آن بضعهًْالرسول
رو بر مدینه کرد که یا ایهاالرسول
کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببین
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزهها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکۀ کربلا ببین...
لایوم کیومک یا اباعبدالله
@seyedmohsenkhademi