رمان بچه مثبت
#پارت_شصت_نه
.
ریحان:
هیچ کدوم میلی نداشتیم برگردیم.
سرزمین موج های آبی پارک ملت شهربازی بزرگ مشهد . مرکز های خرید رفتیم و درکنارش زیارتم خیلی چسبید.
ریحان:
مائده برای خرید لباس متین برای سوغات از من کمک خواست .
منم که مثل چی موندم توی گل.
بین سلیقه ی من و متین کلی فاصله بود .
اما مائده جوری دستم و برای انتخاب باز گذاشت که کلا سلیقه متین و در نظر نگرفتم😁
به سلیقه ی خودم یه پیرهن آستین سه ربع شکلاتی کرم انتخاب کردم .
اول میخواستم یکم چسبون باشه ولی متین که نمی پوشه . بعد بزرگتر گرفتیم.
مائده انگار از سلیقم خوشش اومد و با لبخند گفت :
خیلی قشنگه . ساده ولی شیک . متین حتما دوست داره.
برای عمش (مامان متین) هم یه سجاده خرید .
مائده روبه من گفت:
_تو برای خانوادت چیزی نمی خری؟
......
✍ادامه دارد✍
نویسنده: الف ستاری
تایپ: گمنام
....
@shahidhojajjy