اتفاقی آمده بود سنگر ما؛ سرظهر، نماز خواندیم برای ناهار هم نگهش داشتیم چند قوطی تن ماهی را باز کردیم، نخورد گفت «روغنش واسه معدهم خوب نیست » میدانستم معدهش ناراحتی دارد گفت «اگه لوبیا بود، میخوردم » پا شدم کنسرو لوبیا پیدا کنم هر چه گشتم نبود سر سفره که آمدم دیدم دارد نان خشکهای توی سفره را جمع می کند و میخورد همان شد ناهارش
🌷 شهید مهدی باکری 🌷
شادی ارواح مطهر شهدا #صلوات
@shahidhojatrahimi