حدود یک ماه و نیم از عقدشون گذشته بود؛ اغلب اوقات که برای دیدن نامزدش می اومد برای او گل میخرید. یک روز بهش گفتم: این گلها گران است به فکر زندگیتون باشین پول برای جاهای دیگه خرج کنید این گلها بعد از چند روز خشک میشن...🥀🤕 با لبخند بهم گفت: ارزشش رو داره که یک لبخند بر چهره همسرم ببینم🙂 راوی مادر همسر شهید @shahidhojatrahimi