#خاطرات_شهدا
بسم رب الشهدا
رتبه ای اول را به دست آورده بود. وقتی درسش تمام شد و به ایران آمد ، تصمیم گرفت برود جبهه.
گفتم: « شما تازه ازدواج کردی. یه مدت بمان و به جبهه نرو! » گفت: « نه مادر! من پول این مملکت را در کانادا خرج کردم تا درسم تمام شده. وظیفه ی شرعی ام اینه که بروم به جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم. »
خاطره ای از مهندس شهید حسن آقاسی زاده ، نشریه خدمت از ماست سال۸۲ ، صفحه ۷۰
@Shahidhojatrahimi