🔮متن ادبی بسیج ✍️ به قلم : محمد حسین غلامی سرای 💠 شعله های بی وفایی و پیمان شکنی آسمان عالم را فراگرفته بود. هردری که از آسمان گشوده می شد به تازیانه ی جفا و ستم نااهلان بسته می شد. قرن ها خوبان عالم دل شکسته در انتظار یارانی بودند که بی محابا وفادار باشند . و بسیج آن انتظار را به پایان رساند. هرجا عشق لازم شد سوخت ؛ 💠 هرجا خون لازم شد به خون غلتید؛ هرجا سپرجان لازم شد برای دین و انسانیت پاره پاره شد ؛ هرجا صلابت و اقتدار لازم شد درفش آزادگی به اهتزاز در آورد. بسیج آمد تا از این کوره ی برافروخته ی زمان شمشیری بیرون کشد تا دست های سفاکان عالم را قطع کند و راه ها را برای آمدن آن یارغایب بگشاید و غبار راه را با مژه بروبد. 💠 بسیج آمد تا ولایت دوباره سر برحلقوم چاه نکند و برصورتش از اشباه الرجال سیلی نزند. بسیج آمد تا مرواریدهای بشری را برچهره ی عالم بپاشدتا سربه داران نگذارند سرها به مسلخ برود. درود برآنانی که هستی را رنگی از اخلاص و ایمان پاشیدند. 🔮🔮 🕊 مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی @shahidjodeiri