شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند از عــراق برڱشت گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریه بروم! گفـتم: با چه خـاطر جمعی چنین حرفی می‌زنی؟؟ گفـت: بابا به من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. می‌گفت: یک روز بـعد اذان صبح به حرم حضـرت عـباس (علیه السلام) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (علیه السلام) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (سلام الله) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. تروریست ها در جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد. @khaimahShuhada