#زحمت ۴
ی روز اومد خونه و بهم گفت پیری و زشت ازت خوشم نمیاد انقد کار کردی همش مریضی یکی و پیدا کردم سوگولی بیست سالشه خوشگل و جوونه توام بشین اینجا تا بپوسی بهش گفتم حرفهات دلم رو شکست اگر رفتی دیگه نیا خندید و رفت
مدتی ازش خبری نبود که پسر کوچیکه م اومدگفت اقا جون رفته با ی دختر کم سن صیغه کرد زمینارو فروخته براش خونه و ماشین و طلا خریده دختره هم بعد اینکه زده به نام خودش اقا رو بیرون کرده، دلم خنک شد بهش گفتم خب که چی ؟ گفت بذار برگرده جا نداره بمونه گفتم وا مادر چرا جا نداره؟ اونهمه خونه که جوونیش توش بود الانم بره همونجا روش میشه بیاد خونه من؟ بعد از اون حرفها؟
#ادامهدارد
#کپی_حرام ❌❌