#قضاوت_اشتباه ۴
اول جا خورد اما کمی بعد خیره به همه مون گفت خجالت نمیکشید میشینید بیرون بشینید اما چیکار به زندگی مردم دارید ؟ چرا حرف در میارید و تهمت میزنید به شماها ربطی نداره که اون مرد کی هست و شوهر من کجاست لطفا دخالت نکنید، بعدم رفت خیلی به ما بر خورد فکر نمیکردیم در این حد بی شرم باشه و به ما بگه تهمت میزنیم خیلی بد حرف زد با زن ها هماهنگ کردیم و ی روز که میدونستیم اون مرد میره خونه زنه کمین کردیم به محض رفتنش با پلیس تماس گرفتیم و گفتیم که ی زن اینجاست با اینکه شوهر داره ی مرد هم میبره خونه برای اینکه زودتر بیان همه با هم زنگ زدیم اما من شدم سردسته همه، پلیس اومد و همه با هم رفتیم در خونه ش در و باز کرد و پلیس بهش گفت ما شکایت کردیم منم خودمو انداختم جلو هر چی از دهنم در اومد گفتم اون زن هیچی نگفت به پلیس ها گفت شما با چندتا از خانم ها بفرمایید داخل تا خودتون ببینید اما من از همه ادعای حیثیت میکنم با پلیس ها رفتیم داخل خونشون، اون مرد نبود وارد ی اتاق شد و گفت بفرمایید