از همون اوائل نامزدیمون متوجه رابطه صمیمی و بدون رعایت محرم نامحرمی با زن داداشش شدم، خیلی راحت باهم شوخی میکردن، اما تاکید فراوان داشت که من با برادرش و شوهر خواهرش فقط در حد سلام علیک حرف بزنم، یک بار به کارش اعتراض کردم ولی با رفتار تند و بی ادبانه ش رو به رو شدم، و وقتی دیدم فایده ندارد تلاش کردم که بیخیال بشم، جاری م خیلی بی حیا بود در مهمانی ها لباس های باز میپوشید و آرایش میکرد، و میدید که من از شوخی های اون با شوهرم ناراحت میشم، اما اعتنایی نمیکرد، و وقتی شرایطی پیش میومد که می‌خواستیم با هم بریم مهمانی یا جایی فوری می‌رفت جلو پیش همسرم می‌نشست و می‌گفت، می‌خوام برم پیش برادر شوهر جونم بشینم، برادر شوهر بی غیرتم م هیچی بهشون نمیگفت و سریع در جلوی ماشین رو باز میکرد و مینشست، همسرم متوجه ناراحت شدن من میشد، ولی توجهی نمیکرد... ادامه دارد کپی حرام