۲ به حالت تهاجمی به سمتم برگشت و گفت مگه چی رو اونجا قایم کردی که اینجوری هول شدی؟ از این حرفش واقعا هول شدم به پته پته افتادم و گفتم بخدا هیچی... صندلی رو جلو کشید و بالا رفت، در کمد دیواری رو باز کرد مثل ادمایی که پس از تلاش بسیار به هدف رسیده باشند گوشه ی کاپشن رو کشید و بیرون اورد و با لحنی تحقرامیز گفت این مال کیه؟ با لکنت گفتم بخدا مال سعیدِ،،،،،،من ،،،،یعنی من،،،براش خریدم،،،،اخه تولدشه . اره منم که خرم باور میکنم حرفاتو ... با یه حرکت کاپشنو انداخت پایین و مامانش رو صدا کرد مادرشوهرمم پیروزمندانه جلو اومد