۶ تو نگاه اول ازش خوشم اومد وقتی رفتیم حرف بزنیم متوجه شدم طلبه هست و در حال درس خوندنه خیلی ازش خوشم اومد بعد از چند روز که اومدن برای جواب گرفتن پاسخ مثبت دادم و خیلی زودتر از آنچه که فکرش رو میکردم عقد کردیم محمد وقتی شرایط زندگی من را دید و خودم هم براش حقیقت را گفته بودم خیلی سریع یه عروسی مختصر گرفت و رفتیم خونه خودمون هم کار می کرد هم درس می خوند درسته که زندگی خیلی برام سخت می گذشت اما چون همسرم رو دوست داشتم و با هم یک دل بودیم سختی ها برامون خیلی شیرین میگذشت الان چند تا بچه قد و نیم قد داریم و خدا را شکر می کنم که از این زندگی و این شرایط امام رضا نجاتم داد پایان کپی حرام