#صبر ۵
بعدم رابطشو با خانوادهاش انقدر کمرنگ کرد که خونمونو از اونجا بردیم و باهاشون رفت و آمدی نداشتیم اگر شوهرم میخواست خودش میرفت اونجا ولی ما رو نمیبرد آروم آروم کشیده شد سمت خانواده من و هیچ وقتم بهم نگفت که چرا این اتفاقا داره میافته منم پیگیری نکردم ولی خب خودم میدونستم، هیچ وقت از مادر شوهرم نپرسیدم ولی یه بار خیلی دلم میخواد ازش بپرسم اون فحشهایی که بچههام به من دادن چه سودی برای اون داشت که این کارو کرد همش مارو نفرین میکنه که چرا خونش نمیریم ولی یک بار به کارایی که خودش کرده فکر نمیکنه
پایان
کپی حرام