#نیش
به خاطر شرایط پوستیم امیدیی نداشتم و بعید میدونستم که کسی بخواد با من ازدواج کنه مشکل خودم رو پذیرفته بودم و میخواستم تو هر شرایط و موقعیتی که هستم در بهترین حالت خودم باشم و چیزی کم نداشته باشم در کل میخواستم از زندگیم لذت ببرم حالا یا با همسر یا بدون همسر این عمر بی تکرار تنها فرصت من بود که که بتونم زندگی کنم بین همکلاسیهام گاهی اوقات سنگینی یه نگاهی روی خودم حس میکردم اما به رو نمیآوردم خودم رو قانع میکردم که حتماً یکی کنجکاو صورتم شده و داره نگاهم میکنه بی توجه به این نگاهها و آدمهای منفی که دورم بودند خیلی زیبا زندگی میکردم تا اینکه یه روز یکی از اساتیدمون صدام کرد و بهم گفت یکی از دانشجویهای آقا از من خوشش اومده و خواسته که اجازه بگیره برای خواستگاری رسمی خیلی خوشحال شده بودم و احساس میکردم بالاخره یه نفرم تو این دنیا هست که منو دوست داشته باشه زگفتم مشکل پوستی منو که دارید میبینید هیچ درمانی نداره و همیشگی هست
ادامه دارد
کپیحرام