#مال_حلال ۱
من ساکن ی شهر کوچیکم، شوهرم کارگره واقعا تلاش میکنه اما یا پولشو نمیده یا انقدر دیر میدن که عملا به درد ما نمیخوره و وقتی میدن که همش میره به پای قرض و قسط خلاصه ی جوری این پولو بهمون میدن که خیری ازش نبینیم.
ی روز از خواب بیدار شدم و دیدم شوهرم داره میره سرکار بهش گفتم
_بیخودی نرو وقتی بهت پول نمیدن، اسن زندگی خرج داره با این وضع پول دادن که نمیشه زندگی کرد
دلداریم داد و گفت
_انقدر حرص نخور بخدا اوضاع درست میشه فقط باید یکم صبرکنیم و تلاش بیشتری کنیم که نتیجه خوبی بگیریم
دیگه از کار شوهرم ناامید شده بودم پدرشوهرم جانباز شهید بود و حقوق خیلی کمی به مادرشوهرم از بنیاد میدادن و از پس مخارج خودش فقط برمیومد و نمیشد انتظاری ازش داشته باشم که کمکمون کنه.
خانواده خودمم وضع مالیشون متوسط رو به بالا بود امت چون پدرم مریض بود تمام درامدشون میرفت به پای مخارج درمان پدرم
ادامه دارد
کپی حرام