#عشقدیرینه 5
من از خدام بود که کنار حسام باشم اما با وجود دخترش آیدا چی؟ یعنی میتونستم؟ من روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم حالا چیکار کنم؟ خدایا بازم سر و کله حسام پیدا شد و حال و هوای اون روزام برگشت !
حسام ازم خواست که به پیشنهادش فکر کنم .
تو دوراهی بزرگی گیر افتاده بودم یه طرف عقلم که میگفت اگه حسام تو رو میخواست همون موقع با تو ازدواج میکرد حتی حرف خانوادهش هم نمیتونست شما را از هم جدا کنه!
اما از طرفی وجدانم میگفت که حسام حق داشته اون مجبور بوده باید این کارو میکرده و الان تو رو دوست داره به خاطر قلبت قبول کن!
این همه سال سختی کشیدی الان میخوای در کنار عشقت به آرامش برسی بدجوری درگیر شده بودم خدایا خودت کمکم کن کمکم کن که راه درستی رو انتخاب کنم که توش پشیمونی نباشه.
ادامه دارد.
کپی حرام.