#مریض 6
از شهر خارج شد و ماشین رو همونطور با سرعت میروند. اشک امونم رو بریده بود _کجا میری احسان؟
_ میخوای هر دومونو بکشم که خلاص بشیم.
شروع کردم به جیغ کشیدن ماشین رو با گاز به لبه پرتگاه برد.
میخواست بندازمون اون پایین منم از ترس خواستم خودم رو از ماشین پرت کردم بیرون ... در ماشین رو باز کردو همونطور موهام رو گرفت .
ماشین رو گاز داد و تمام بدنم رو جاده کش کرد .
همونطور پنج دقیقه با بیرحمی منو جاده کش میکرد ...
همه جام خونی شده بود هرجور شد از دستش فرار کردم و برگشتم خونه پدرم همه جام شکسته بود و خونی بود تا یک هفته بیمارستان بستری بودم .
پدرم فوری افتاد دنبال کارای طلاقم و و از اونجایی که مدارکی برای کتک کاری های احسان داشتیم موفق شدم که طلاقم رو ازش بگیرم.
تجربه خیلی سختی رو داشتم اما شکر خدا که با کمکهای پدرم از دست احسان ظالم خلاص شدم.
ادامه دارد.
کپی حرام.