خاله م یه خاستگار برام پیدا کرده طرف شرایط خوبی داره از نظر خونواده م، و همین روزاست که بخوان بهش اجازه بدن بیاد خاستگاری رسمی. حامی گفت من مشکلی ندارم اگه طرف ادم حسابی تر از من باشه من حاضرم عقب بکشم.باحرفی که زد دهنم باز مونده بود با عصبانیت گفتم میفهمی چی میگی؟ گفت اره به خدا من ادم بدخواهی نیستم وقتی خونواده ت از من خوششون نیومده و از این خاستگارت راضی هستند چرا باید خودمون رو اذیت کنیم با تعجب گفتم با شرایطی که تو برای من درست کردی مگه من میتونم با کسی دیگه ازدواج کنم؟ من هرچی بیشتر از دلبستگی و وابستگیهام میگفتم اون بیشتر وا میداد که دیگه وقت جدا شدنمونه. کپی حرام