#دوستی_خاله_خرسه
تصمیم داشتم به بابام بگم که امروز وقتی از کلاس تقویتی برمیگشتم کوچمون خلوت بود هردوتاشون سرراهم رو گرفتند بزور میخواستند سوار ماشین کنن که یه ماشین دیگه از راه میرسه باهم درگیر میشن منم از هول و ترسم چون میدونستم کسی خونمون نیست پناه بردم به پارک ، مامان و بابام شیفت بودند و ترسیدم بهشون زنگ بزنم،(هردو پزشکند)به شما زنگ زدم.بعداز کمی فکر کردن صورت حلما رو بوسیدم و گفتم بجز تو پدرومادرتم مقصرن.زنگ زدم به خواهرم و گفتم سریع بیاد پیشم همه چی رو براش تعریف کردم تا زد زیر گریه داد زدم و گفتم ساکت شو فرحناز خجالت بکش مسبب بدبختی حلما تو و باباشی،این بچه زیباست خوش برو روست اجازه میدید ارایش کنه لباسهایی که تو ذوق میزنه بپوشه، تو نمیدونی جامعه پر از جوون هرزه شده؟
#ادامه_دارد
❌کپی حرام ❌
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃