✍🏼یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد: قرار بود به همراه جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین‌المللی به یکی از کشورهای غربی بریم. وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست. به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمی‌کنند! رفتم پیشش نشستم وگفتم حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره! گفت: می‌دانم. گفتم حاجی قراره ما بریم کنفرانس بین‌المللی علمی ریاضی شما اشتباهی نیاین! گفت: می‌دانم. دیدم کم نمیاره... جدیدترین و پیچیده‌ترین مسأله ریاضی‌ام رو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس اون‌هم تو یه کشور خارجی حتماً باید ریاضی بلد باشید. ◽️اگـر ریاضی بلدید این سؤال رو حل کنید، برگه رو بهش دادم و خوابیدم. از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه می‌نویسه. گفتم حاجی عجله نکن اگه بعداً هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابش رو بیار اونجا بده؛ دوباره خوابیدم. بیدار که شدم دیگه نمی‌نوشت. گفتم چی شد؟ برگه رو بهم داد و گفت: سؤالت چهار راه حل داشت؛ سه راه حل رو نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی. شوکه شده بودم! ادامه داد: این هم مسأله منه ◽️ اگـر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم.. بعدها فهمیدم که به ایشون لقب 💢 ذوالفنون را داند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود 🟡تاجایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده‌ای از پروفسورهای فرانسه و سایر کشورهای اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان می‌رسیدند! شادی روح پر فتوحش صلوات @zekrroozane