عَقدمان خیلی ساده و بی‌تکلف بود؛ همان‌طور که احمد می‌خواست.. خواستند خطبه‌ی عقد را بخوانند که دیدم کُتَش تَنَش نیست! گفتم: پس کُتَت کو؟ گفت: یکی از بچه‌ها مراسم عقدش بود ولی کُتِ دامادی نداشت، کتم رو بهش هدیه دادم. ✍🏻شه‍ید احمد رحیمی + بعد میگیم چیکار کردن که شهید شدن؟ خب از بس برای خدا دلبری کردن :)