✍فرمانده خشن گردان حضرت ابوالفضل علیه السلام لشکر ۴۱ ثارالله سردار شهید علی اکبر محمد حسینی... 🔹عملیات طریق القدس نزدیک بود و فرماند هان با جدیت نیروها را آموزش می دادند فرمانده ما شخص خشن بی گذشت و غیرقابل انعطافی به نظر می رسید خیلی سخت گیری می کرد. 🔸روز اول را به سختی پشت سر گذاشتیم بعد از نماز مغرب لباسها یمان را که گل آلود و کثیف شده بود بیرون چادر انداختیم و به محض ورود به چادر هر یک گوشه ای روی پتو افتادیم. 🔹یکی از برادران گفت :این دیگر چه آدم سخت گیری است به گمانم رحم و مروت ندارد دیگری گفت :ما به جبهه نیامده ایم که این سخت گیری ها را تحمل کنیم و یک نفر دیگر گفت :به نظر می رسد اصلا خندیدن را تا حالا تجربه نکرده است. 🔸خلاصه هرکسی حرفی زد از چادر بیرون آمدم درتاریکی فرمانده را که کنار تانکر آب نشسته بود دیدم به سویش رفتم کوهی از لباس های کثیف و گل آلود مقابلش بود و به سرعت و با مهارت لباس می شست. 🔹با تعجب به محلی که لباس های مان را روی هم ریخته بودیم چشم انداختم لباس ها سرجایشان نبود فرمانده لباسهای ما را می شست. 🔸متحیر و سرگردان پشت سرش ایستادم بچه ها با دیدن آن صحنه بطرفش دویدند او را چون نگین در میان گرفتند سر و صورتش را غرق بوسه کردند. 🔹فرمانده با صدای بلند می خندید و پشت سرهم سوال می کرد چی شده چه اتفاقی افتاده؟ 🔸فرمانده سخت گیر و خشن ما علی اکبر محمد حسینی بعد از پایان آموزش به فرد دیگری تبدیل می شد. 💢منبع کتاب حماسه سابله...       ♥️🍀کانال فرهنگی انقلابی شهیدرحمان مدادیان 👇          ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ 🇮🇷 @shahidmedadian ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾