سال ۵۳پدر عزیزمو از دست دادم 😔دوران تحصیل گذروندم و وارد دانشگاه شدم اما به خاطر جو طاغوتی و فاسدش دانشگاه رها کردم و راهی حوزه شدم👌 سال اول طلبکی در حوزه علمیه اصفهان گذروندم و بعد راهی قم شدم و در مدرسه حقانی به درسم ادامه دادم شش سال مشغول تحصیل شدم و همزمان به مناطق محروم کهکیلویه و بویراحمد و یاسوج برای تبلیغ و هدایت حرکات خروشان مردم میرفتم☺️بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه عضو شورای فرماندهی سپاه یاسوج شدم و فعالیت همه جانبه ام رو شروع کردم با شروع جنگ با تعدادی از دوستان از کردستان راهی مناطق جنوب شدیم در دارخوین مستقر شدیم عملیات شکست حصر ابادان و طریق القدس فرمانده گردان بودم که در هر دو مجروح شدم اما باز بعد بهبودی نسبی برکشتم💪عملیات فتح المبین بود که ما هر سه برادر حضور داشتیم علی و منو رسول که تو این عملیات شرکت کردیم که رسول که برادر کوچیکمون بودشهید شد و منم به شدت مجروح😔و یک دستم معلول شد اما با همون دستی که در گچ بود برای عملیات بیت المقدس راهی جبهه شدم و عملیات رمضان فرماندهی قرارگاه فتح سپاه روعهده دار شدم 😎