سلام
چقدر مشتاق بودم با شما هم صحبت بشم پارسال مراسمی خود شما و پسرتون رو از دور دیدم
وقتی پسرتون رو دیدم دلم پیش چشمای معصوم پسرتون جا موند خودمم بچگیم پدر جانبازمو از دست دادم
ولی چقد برای پسرتون من اشک ریختم
بغض کرده بود حس خوبی نداشتم
سخته برام ببینم بچه ای پدر نداره
دوست داشتم باهاش حرف بزنم بگم پدرهای ما همیشه کنارمونن ولی نشد.
هیچ وقت یادم نمیره بغض پسرتون رو
خدا نگذره ازمون بخوایم پا روی خون این شهدا بزاریم