#یڪروایتعاشقانہ
من در تلفنم، نام همسرم را با عنوان [شهیـد زنـده] ذخیره کرده بودم؛
یک روز اتفاقی آن را دید و درباره
علتش سوال کرد!
به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شمامیبینم
و عشق شهادت داری که برای من
شهید زندهای!
قبل ازرفتنش برایآخرینبار صدایمزد
و گفت: شمارهاش را بگیرم ..
وقتی این کار را کردم، دیدم شمارهی
مرا با عنوان :
[شریک ِجهادم و مسافر ِ بهشت]
ذخیره کرده بود :)!
گفت: از اول زندگی شریک هم بودهایم
و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی
دوری از شما برایم آسان است، اما
من با ارزشترین داراییام را به خدا
میسپارم و میروم ..
آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده
بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان
راداشتم، شامغریبان امام حسین'ع' بود
که درخیمه محلمان شمع روشن کردیم،
ایشان به من گفت دعا کنم تا بیبی
زینب قبولش کند!
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعاکردم اگرقسمتهمسرم شهادت بود،
من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را
بیتالشهدا قرار دهم✨؛
روایت ِهمسر
#شهیدجوادجهانی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani