درد دلهام برای تو حسین، بسیار است بسته ام بار سفر چشم به راهم یار است خوشی عمر مرا بود به نه سال فقط بعدِ زهرا، علی از دست فلک بیزاراست ابن ملجم به خیالش که مرا کُشت ولی قاتل اصلی من ضرب در و مسماراست حسن از کوچه چه دیدست که لکنت دارد که هنوزم که هنوزاست دلش بیمار است به ابالفضل سپردم که کنارت باشد او گرفتار تو و در همه جا غمخوار است بیشتر از همه دلواپس زینب هستم که به هر شهر اسیرِ سرِ هر بازار است زیورآلات به همراه مبر کرب و بلا اُلفت مردم کوفه به طلا بسیاراست @shahidmohammadrezaalvani