با این‌که حقوق معلمی‌اش کم بود، به دیگران کمک می‌کرد. اگر بچه کسی مریض می‌شد، او را به دکتر می‌برد و می‌آورد و پولی نمی‌گرفت و به مادرش می‌گفت: «مادر اگر پولی آوردند قبول نکن، وضعشان زیاد خوب نیست.»... دفعه آخری که به مرخصی آمده بود، همه دوستانش را جمع کرد و لباس‌ها و دوربینش را به دوستانش داد و گفت: «دیگر برنمی‌گردم.»... می‌گفت: «هرچه دارم از خداست. اگر شما در کار‌ها به یاد خداوند باشید، کار‌هایتان درست می‌شود.» 🌷 ولادت : ۱۳۳۵/۱۰/۸ فریدونکنار ، مازندران شهادت : ۱۳۵۹/۱۱/۱۴ آبادان @shahidmosavinejad