هدایت شده از بشری
♦️۳ چهره‌ای که رهبر انقلاب از آنان نام بردند قسمت دوم 🔻جلال آل‌احمد 🔅جلال در سال ۱۳۲۶ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و همان سال از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می‌کردند و نمی‌توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد: «روزگاری بود و حزب توده‌ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می‌نمود و ضد استعمار حرف می‌زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعوی‌های دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی‌دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی‌مان را می‌فرسودیم و تجربه می‌آموختیم. برای خود من «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودیم (سال ۲۳ یا ۲۴؟) از در حزب خیابان فردوسی تا چهارراه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختم اما اول شاه‌آباد چشمم افتاد به کامیون‌های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهرات ما کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سیدهاشم و ... .» 🔸امام خمینی (ره)، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ در دیدار شمس آل‌احمد، برادر جلال و سردبیر وقت روزنامه اطلاعات، با بیان خاطره‌ای از جلال آل‌احمد می‌گوید: «در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشسته‌اند و کتاب ایشان - غربزدگی - جلوی من بود. ایشان به من گفتند «چطور این چرت و پرت‌ها پیش شما آمده است؟» یک همچنین تعبیری. فهمیدم که ایشان جلال آل‌احمد است. مع‌الاسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند.» 🔅رهبر انقلاب تعابیر کم‌نظیری درباره جلال آل‌احمد داشته‌اند و او را «جلال آل قلم» توصیف کرده‌اند. صریح‌ترین نظرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره جلال را می‌توان در خلال پاسخ‌های ایشان به پرسش‌های «انتشارات رواق» در سال ۱۳۵۸ مشاهده کرد که برخی از این نظرات را مرور می‌کنیم: - - دقیقاً یادم نیست که کدام مقاله یا کتاب مرا با آل‌احمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگی» و «دست‌های آلوده» جزو قدیمی‌ترین کتاب‌هایی است که از او دیده و داشته‌ام. اما آشنایی بیشتر من به وسیله و برکت مقاله «ولایت اسرائیل» شد که گله و اعتراض من و خیلی از جوان‌های امیدوار آن روزگار را برانگیخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً برای این کار) تلفنی با او تماس گرفتم و مریدانه اعتراض کردم. با اینکه جواب درستی نداد از ارادتم به او چیزی کم نشد. این مکالمه تلفنی برای من بسیار خاطره‌انگیز است. در حرف‌هایی که رد و بدل شد هوشمندی، حاضرجوابی، صفا و دردمندی که آن روز در قلّه‌ «ادبیات مقاومت» قرار داشت، موج می‌زد. - به اسلام به چشم ایدئولوژی که باید در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمی‌نگریست. اما هیچ ایدئولوژی و مکتب فلسفی شناخته‌شده‌ای را هم به این صورت جایگزین آن نمی‌کرد. تربیت مذهبی عمیق خانوادگی‌اش موجب شده بود که اسلام را ــ اگرچه به‌صورت یک باور کلی و مجرد ــ همیشه حفظ کند و نیز تحت تأثیر اخلاق مذهبی باقی بماند. حوادث شگفت‌انگیز سال‌های ۴۱ و ۴۲ او را به موضع جانبدارانه‌تری نسبت به اسلام کشانیده بود و این همان چیزی است که بسیاری از دوستان نزدیکش نه آن روز و نه پس از آن، تحمّل نمی‌کردند و حتی به رو نمی‌آوردند! - روزی توده‌ای بود. روزی ضد توده‌ای بود. و روزی هم نه این بود و [نه] آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالت قدر او همین عبور از گردنه‌ها و فراز و نشیب‌ها و متوقّف نماندن او در هیچکدام از آنها بود. کاش چند صباح دیگر هم می‌ماند و قله‌های بلندتر را هم تجربه می‌کرد. - در نظر من، آل‌احمد، شاخصه‌ یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. امّا در یک کلمه می‌شود آن را «توبه‌ی روشنفکری» نامید. با همه‌ بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست. جریان روشنفکری ایران که حدوداً صد سال عمر دارد با برخورداری از فضل «آل‌احمد» توانست خود را از خطای کج‌فهمی، عصیان، جلافت و کوته‌بینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمی‌ها و تشخیص‌های غلطش و هم از بددلی‌ها و بدرفتاری‌هایش. ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌺🌿 🌺 @zanan_enghelaby