طبيبٌ‏ دَوّارٌ بِطِبِّهِ 🔹على(ع) جمله‏اى درباره پيغمبر اكرم(ص) دارد كه در نهج البلاغه است و سيره پيغمبر(ص) را در يك قسمت بيان مى‏كند. مى‏فرمايد: «طبيبٌ» پيغمبر(ص) پزشكى بود براى مردم. البته معلوم است كه مقصود پزشك بدن نيست، بلكه مقصود پزشك روان و پزشك اجتماع است. «طَبيبٌ‏ دَوّارٌ بِطِبِّهِ». در اولين تشبيه كه او را به طبيب تشبيه مى‏كند، مى‏خواهد بگويد روش پيغمبر(ص) روش يك طبيب معالج با بيماران خودش بود. يك طبيب معالج با بيمار چگونه رفتار مى‏كند؟ 🔹از جمله خصوصيات طبيب معالج نسبت به بيمار، ترحم به حال بيمار است كما اينكه خود على(ع) در نهج البلاغه مى‏فرمايد: «وَ انَّما يَنْبَغى لِاهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنوعِ الَيْهِمْ فِى السَّلامَةِ انْ يَرْحَموا اهْلَ الذُّنوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ»، «اشخاصى كه خدا به آنها توفيق داده كه پاك مانده‏اند، بايد به بيماران معصيت ترحم كنند». گنهكاران لايق ترحم‏اند. يعنى چه؟ آيا چون لايق ترحم‏اند پس چيزى به آنها نگوييم؟ يا نه، اگر مريض لايق ترحم است يعنى فحشش نده و بى‏تفاوت هم نباش، معالجه‏اش كن. 🔹پيغمبر اكرم(ص) روشش روش يك طبيب معالج بود. طبيب هم با طبيب فرق مى‏كند. ما طبيب ثابت داريم و طبيب سيّار. يك طبيب، محكمه‏اى باز كرده، تابلويش را هم نصب كرده و در مطب خودش نشسته، هركس آمد به او مراجعه كرد كه مرا معالجه كن، به او نسخه مى‏دهد، كسى مراجعه نكرد به او كارى ندارد. ولى يك طبيب، طبيب سيّار است، قانع نيست به اينكه مريض ها به او مراجعه كنند، او به مريض ها مراجعه مى‏كند و سراغ آنها مى‏رود. پيغمبر(ص) سراغ مريض هاى اخلاقى و معنوى مى‏رفت. در تمام دوران زندگى‏اش كارش اين بود. مسافرتش به طائف براى چه بود؟ اساساً در مسجد الحرام كه سراغ اين و آن مى‏رفت، قرآن مى‏خواند، اين را جلب مى‏كرد، آن را دعوت مى‏كرد براى چه بود؟ در ايام ماه هاى حرام كه مصونيتى پيدا مى‏كرد و قبايل عرب مى‏آمدند براى اينكه اعمال حج را به همان ترتيب بت‏پرستانه خودشان انجام بدهند، وقتى در عرفات و منى و بالخصوص در عرفات جمع مى‏شدند، پيغمبر(ص) از فرصت استفاده مى‏كرد و به ميان آنها مى‏رفت. ابو لهب هم از پشت سر مى‏آمد و هى مى‏گفت: حرف اين را گوش نكنيد، پسر برادر خودم است، من مى‏دانم كه اين دروغگوست- العياذ باللَّه- اين ديوانه است، اين چنين است، اين چنان است. ولى او به كار خود ادامه مى‏داد. اين براى چه بود؟ مى‏فرمايد: پيغمبر(ص) روشش روش طبيب بود ولى طبيب سيّار نه طبيب ثابت كه فقط بنشيند كه هركس آمد از ما پرسيد ما جواب مى‏دهيم، هركس نپرسيد ديگر ما مسؤوليتى نداريم. نه، او مسؤوليت خودش را بالاتر از اين حرفها مى‏دانست‏. 📚سیری در سیره نبوی، صفحه 87 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────