👇 🔸شر نبودید. بچه ها بودید خب. دنیای خودتان را داشتید. خیلی دلم نمی خواست بروید توی کوچه. برادرهایت بزرگ تر بودند و مراقبت خودشان بودند. تو و خواهرت سنی نداشتید هنوز. یک روز توی کوچه با پسر همسایه دعوایتان شده بود. عباس{پسر} همسایه خواهرت را زده بود. نمی دانی خانم همسایه چطور از غیرت تو تعریف می کرد!!! می گفت: نوید مشت می کوبید در خانه ی ما و با صدای بلند می گفت: «به عباس بگید بیاد بیرون!!!» 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۵ 🌷 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari