🌙✨ روایتـ🍃 جوونه اومد خدمت آقا امیرالمومنین(ع)، عرضه داشت آقا من گناه کردم، میشه منو جریمه کنی؟ آقا فرمود برو. برو اینجا واینستا....❌ فردا دوباره اومد؛ آقاجان من مرتکب گناه شدم. آقا دوباره فرمود برو، حالا اشتباه کردی برو....❌❌ برا بار سوم اومد؛ آقا من فلان گناهو انجام دادم. آقا با تشر بهش فرمودن کی بهت گفته گناهاتو حتی پیش علی اعتراف کنی؟! برو پیش خدا اعتراف کن....❌❌❌ باز گفت آقا خودت منو جریمه کن. امیرالمؤمنین پنج‌تا جریمه بهش فرمود. پرسید کدومش‌رو انجام میدی؟ گفت آقاجان هرکدوم که سخت‌تره...⚡️ فرمود بااین گناهی که کردی باید توی آتش بسوزی. گفت آقا باشه، منو بسوزون....🔥 گفت پس فردا بیا تو فلان بیابون، منم به کسی نمیگم که آبروت دیگه بیشتر از این نره. به منم نباید میگفتی....🌪 فردا اومد تو بیابون، دید امیرالمؤمنین گودال کندن، هیزم گذاشتن، آتیش روشن کردن....🔥🔥 تا جوون اومد گفت برو داخل آتیش. گفت آقاجان اگه اجازه بدی دو رکعت نماز بخونم، باخدا حرف بزنم بعد میرم؛ آقا فرمود باشه...📿📿 تو روایت میگه تو قنوت نمازش گریه میکرد. میگفت خدا، من اومدم پیش ولیّ تو، چون ولیّ تو گفته میسوزم؛ اما فقط یه حرف باهات دارم، حرفم اینه؛ حالا که تو دنیا دارم میسوزم، دیگه قیامت ازم بگذر، دیگه قیامت منو نسوزون.....💧💦 روایت میگه تا این حرفو زد امیرالمؤمنین افتاد زمین. سربه‌سجده گذاشت. هی میگفت خدا! میشه بخاطر منِ علی کلاً ببخشیش. منم اینجا نسوزونمش؟!🙏 "هیچ کسی هم اگه ندونه من علی معنی سوزوندن‌و میفهمم. من جلو چشمام زنم سوخته..."(ای‌وای‌مــادرم😭😭😭) امیرالمؤمنین صورت به خاک گذاشته بود. نمیدونم از عالم بالا چی به آقا فرمودن که یهو سر از سجده برداشت، بلند شد گفت آی جوون برو دنبال زندگیت. خدا بخشیدت....💔 _: خدا! میشه امشب کار مارو هم به علی بسپاری😢😭😭 ڪانال 💐 @shahidomidakbari