📝
بخشی از دستنوشته های شهید (خاطراتی که شهیدنوید از سفر سوم سوریه در دفتر خود نوشته اند)
"امروز1396/5/21 از تهران راهی شهر عشق ، دمشق شدیم. ساعت 23:30 بود که وارد فرودگاه دمشق شدیم و در ساختمانی جاگیر شدیم.
مدام چشمم به این بود که از بچه های قدیم کسی من را نبیند و متوجه من نشود. عینک زده بودم که شناخته نشوم. بچه ها خوابیدند من برای
خواندن ختم استغفار امیرالمومنین وارد نمازخانه شیشه ای شدم و شروع به خواندن کردم.
استغفار از روسیاهی بار گناه بر دوش و از اینکه در این یک سال که نیامدم چه کردم و چه بر سر خودم اوردم. به خدا عرض کردم به خودت قسم که فردا روی رفتن برای زیارت را ندارم اما تو با این روسیاهی من باز من را دعوت کردی و با خودم عهد بستم فردا وارد حرم که شدم درون صحن اصلی نروم و همین هم شد."
#شهیدنویدصفری
@shahidonline