🍃 برشی از کتاب شهیــدنوید به روایت پدر شهید🍃 خجالت می کشم باور کنید وقتی مداح جلسه به من نگاه می کند و روضه علی اکبر شما را می خواند از خجالت آب می شوم. من کجا و شما کجا. ولی راستش روزی که توی معراج_شهدا، نشستم کنار پیکر نوید، همه روضه هایی که تا آن سن و سال از علی اکبر شما شنیده بودم برایم زنده شد. تازه فهمیدم وقتی این همه سال روضه خوان می گفت که شما کنار پیکر جوان رشیدت نشسته ای وگفته ای : عَلَی الدُنیَا بَعدَکَ العَفَا، چه حالی داشتی. تازه نوید من کجا و علی اکبر شبه پیمبر شما کجا؟ ولی خُب. ما پدرهای شهدا دلمان به همین خوش است. به اینکه ذره ای از دریای داغ شما را چشیده ایم. فقط ذره ای. آن روز توی معراج نمی دانم چرا دلم خواست کنار پیکرش دراز بکشم و بغلش کنم. توان نشستن نداشتم اصلاً... شهیدآنلاین| چله همگانی زیارت عاشـورا هدیه به شهـیدنویدصفری https://eitaa.com/shahidonline