محرمانه
ماجرای انتقال فرماندهان حزبالله به عراق برای نبرد با داعش
@secret_file
🔻سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان:
🔹یک شب حاج قاسم سلیمانی پیش من آمد و گفت «الان ساعت دوازده شب است و من تا طلوع آفتاب ۱۲۰ فرمانده عملیاتی لبنانی از شما میخواهم!»
من گفتم حاجی، الان ساعت دوازده شب است. من از کجا برای شما صد و بیست تا فرمانده عملیات بیاورم؟ گفت راه حل دیگری نداریم. اگر بخواهیم با داعش مقابله کنیم، از مردم عراق دفاع کنیم، از عتبات مقدسمان و حوزه علمیه دفاع کنیم، چاره دیگری نداریم.
🔹او گفت من از شما نیروی عملیاتی نمیخواهم، من از شما فرماندهان میدانی میخواهم و میخواهم آنها را با همان هواپیمایی که خودم میروم بعد از نماز صبح ببرم. عملا هم نماز صبحشان را خواندند و با حدود پنجاه یا شصت نفر از فرماندهان میدانی حزبالله رفتند.
🔹حاج قاسم آن فرماندهان را به جبهههای عراق برد. او گفت من رزمنده نمیخواهم؛ الحمدلله رزمنده در عراق زیاد است. داوطلب خیلی هست. ولی به فرماندهانی برای مدیریت این رزمندهها احتیاج دارم و تا از من تعهد نگرفت که تا دو یا سه روز بعد بقیه فرماندهان را برایش اعزام کنم راه نیفتاد!
🔹من آن شب احساس کردم تمام دنیای حاج قاسم عراق و این نبرد است. یعنی واقعا در این نبرد غرق شده بود و معتقد بود این نبرد سرنوشتساز است و نباید در آن سهلانگاری کنیم.
🔹حاضر بود برای آن کشته شود. من به او گفتم حاجی! بچهها به من گفتهاند که در راه بغداد به سامرا شما هم در کاروانی که به سمت سامرا میرفته بودهای. این کار خطرناکی است. گفت آخر چاره دیگری نبود. من باید میرفتم که دیگران هم بیایند.
🔹واقعا از آنچه در عراق میگذشت متأثر بود و حاضر بود هزار بار در عراق کشته شود تا مردم عراق و عتبات مقدسه و حوزههای علمیه را نجات بدهد و این خطر را از عراق و جمهوری اسلامی و کل منطقه دور کند.
#مکتب_سلیمانی
👌
#محرمانه کانال
#انتخابات98
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید