مار یک عجم است که به جرم نقل فضائل علی(ع) به شکلی فجیع بر دار میرود. در قیام مختار ثقفی که به خونخواهی امام حسین(ع) بود، حضور و همراهی ایرانیان بسیار پررنگ است. اساساً در سپاه مختار به زبان فارسی صحبت میکردند.
ورود مذهب شیعه به طبرستان به شکل مذهب زیدی است و اهالی طبرستان با سادات علوی همراه میشوند. در کنار اینها در شهرهایی همچون قم و ری مذهب امامی اثناعشری را داریم. در دوران آل بویه، علمای امامی ایرانی بسیار فعالاند مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق و بعدا شیخ طوسی و دیگران. در این میان عالمان امامی عرب هم بسیارند؛ مانند شیخ مفید و علامه حلی. پس عرب و عجم در کنار هم با مذهب تشیع همراهی و رشد میکنند.
برخی معتقدند که آغاز تشیع و گسترش آن در ایران از دوران صفویه بوده است. آیا این سخن صحیح است؟
دکتر منتظری مقدم: این سخن که تشیع اثناعشری را در ایران صفویه به وجود آوردند و قبل از صفویه در ایران نبوده قطعا نادرست است. خیر این طور نیست. قطعاً قبل از صفویه تشیع اثناعشری را داریم و ما میدانیم که حکومتها نمیتوانند با اجبار، تغییر مذهب؛ آن هم به این وسعت و با این صداقت را فراهم کنند؛ مگر آنکه زمینههای آن وجود داشته باشد. صفویان تهدید هم کردند؛ تهدید را انکار نمیکنم، اما این تهدید چه اندازه عملی شد؟ این تهدید هرگز آن گونه که معاندان بازتاب میدهند عملیاتی نشد. صفویان از تشیع امامی حمایت کردند و مذهب تشیع اثناعشری را به اصطلاح رسمی کردند. تشیع هم در ایران خیلی رشد کرد چون در اینجا پیشینه و زمینه قوی داشت.
در بین کسانی که با تاریخ آشنا هستند، معروف است که مردم اصفهان ابتدا ضد شیعه و ناصبی بودند. اینها تا چه موقع این طور بودند و چه موقع شیعه شدند؟ یک گزارش تاریخی بسیار جالبی وجود دارد از فردی به نام ابوجعفر بن ابیالسریع که میگوید: ابوجعفر نامی از اصفهان به کوفه آمد. چه زمانی؟ در گزارش نیامده؛ اما میگوید با چه کسی ملاقات کرد. با “ابنعقده” ملاقات کرد. ابنعقده شیعه بوده و متوفای ۳۳۲ است. ابوجعفر در کوفه به ابنعقده میگوید: من از اصفهانم. ابنعقده میگوید: همان اصفهانیهایی که ناصبی هستند و با اهلبیت عداوت و دشمنی میورزند!؟ ابوجعفر میگوید: این را نگو، در اصفهان شیعیان فراوانند. گفت: شیعه معاویه؟ میگوید: لا والله، بل شیعه علی(ع)، نه اینها شیعه علی(ع) هستند. بعد میگوید: در بین اصفهانیها نیست کسی مگر این که علی(ع) عزیزتر است بر او از چشم او و از خانواده او. گزارشی هم درباره طبرانی داریم که از محدثان بزرگ اهل سنت در قرن سوم و چهارم است؛ البته اهل سنت کتابهای حدیثی او را در ردیف صحاح قرار نمیدهند. نقل شده طبرانی سال ۲۹۰ وارد اصفهان شد و برگشت. اما دوباره سال ۳۱۰ وارد اصفهان شد و شصت سال در اصفهان ماند. وی محدث بود و احادیث فضائل اهلبیت(ع) را برای مردم نقل میکرد. خب مردم اصفهان با فضائل اهل بیت(ع) آشنا میشدند و نقل شده است که طبرانی اواخر عمر به تشیع گرایش پیدا کرده بود. «فلما کان آخر عمره تکلم فی…»: در اواخر عمرش، درباره خلفا تنقیص میکرد. باز از کسانی که در اصفهان تأثیرگذار بود ثقفی کوفی (وفات: ۲۸۳ق) شیعی مذهب و مؤلف کتاب الغارات است. وی به اصفهان رفت تا با گرایش ضدشیعی و ناصبیگری آنجا مقابله کند. چه مقابلهای؟ آیا شمشیر کشید؟ خیر، کتابهایش را در آنجا روایت کرد. اینها نمونههایی است از زمینههای گروش به تشیع در ایران. این نمونهها مربوط به قرون سوم و چهارم است؛ یعنی دوران غیبت صغری و ابتدای غیبت کبری. همان طور که اسلام در بلاد مختلف پیش میرفت و مرزهای جغرافیایی را در مینوردید، مردم آن بلاد بهتدریج و آرام آرام مسلمان میشدند، تشیع هم همین طور بود، مردم در مناطق مختلف آرام آرام شیعه میشدند و در تبدلات درون شیعی هم همین طور بود، حتی بخشهایی از ایران ابتدا شیعه زیدی شدند و بعداً اثناعشری.
از دیدگاه برخی مورخان، صفویه نیت خالصی نداشتند و به خاطر غیریت سازی با عثمانیها به دنبال گسترش تشیع در ایران بودند. صفویان با عثمانیها چون دشمنی داشتند و سنی مذهب بودند، به دنبال ترویج تشیع در ایران رفتند و موفق هم شدند.
دکتر منتظری مقدم: بخش مهمی از فتوحات اسلامی در زمان بنیامیه مخصوصاً در دهههای آخر قرن اول روی داد و در دوره ولید، فتوحات بسیار اوج گرفت. فاتحان مسلمان میرفتند مرزها را میگشودند. بسیاری از آن فاتحان شاید به مراتب انگیزههای دنیویشان از صفویه شدیدتر بود. در بین صفویه پادشاهانی هستند که شخصیت کاملاً ملوکانه دارند. در رأسشان شاه عباس است. اما شاهانی هم داریم که بعضاً ملوکیت در آنها کمرنگ است. مثلاً شاه طهماسب که ظاهرا ساده زندگی میکرده و میان مردم بود. شاه طهماسب همان کسی است که محقق کرکی پادشاهی او را تنفیذ کرد. ما در تاریخ به لحاظ علمی امکان انگیزهخوانی نداریم. بخواهیم بگوییم که انگیزه این شخص خ