💠 خاطرات واعظ شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره) از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و امام راحل:🔰 به ياد دارم كه در سال 1358 ، مدرسين محترم حوزه علميه قم تصميم گرفتند به مناسبت چهلم شهيد آيت الله مطهري دو روز در مدرسه فيضيه مجلس بزرگداشتي بگيرند. آنها براي سخنراني در آن مجلس از من دعوت كردند و من نيز هر دو روز را منبر رفتم، امام خميني هم در هر دو مجلس حضور داشتند. تمام صحن مدرسه فيضيه و اطراف آن مملو از روحانيون و اقشار مختلف مردم بود. در آن جلسات، اساس سخنراني من درباره خدمات بزرگ روحانيت در نهضت هاي تاريخي ايران بود. در آن ايام كساني كه غرب زده بودند مي خواستند كه نقش دين و روحانيت در جامعه كم رنگ باشد و يا اصولا انديشه اسلام منهاي روحانيت حاكم باشد، لذا در منبر به تفصيل آن موضوع را مورد بحث قرار داده و در مقام اشاره به يکي از مصاديق تاريخي اين بحث، گفتم: «در ماجراي مشروطيت... در آن زمان مردم رشد فكري لازم را نداشتند، لذا در آن مقطع عوامل وابسته به اجانب كه از سفارت انگليس دستور مي گرفتند، مي گفتند : اگر مشروطه بر پا شود همه روزه يك نان سنگك با دو سيخ كباب به در خانه ها خواهند داد! و بدين وسيله مردم كوته نظر را تطميع و به سوي گروه و دسته خود جذب نمودند. آنها غرب زدگاني بودند كه نمي خواستند قانون اساسي حاوي وجه ديني و امر روحانيت باشد و به همين جهت شهيد شيخ فضل الله نوري را كه در اين باره پافشاري مي کرد، مورد جسارت و حملات شديد قرار دادند و سرانجام هم با اينكه وي طرفدار مشروطه مشروعه بود، او را ضد مشروطه معرفي نمودند؛ بعد هم به همين عنوان كه دروغي بيش نبود، به دارش آويختند... به اين ترتيب سخنراني آن دو روز به پايان رسيد. به خاطر دارم كه شبِ روز دوم، در منزل آقاي خزعلي مهمان بودم. مرحوم آقاي پسنديده – برادر بزرگ امام – و مرحوم اشراقي – داماد امام- هم آنجا بودند. آقاي اشراقي گفت: «بعد از سخنراني شما در معيت امام، به منزل ايشان رفتم. ايشان فرمودند: الان به راديو و تلويزيون -كه آن موقع مسئولش قطب زاده (عامل معدوم کودتای نافرجام علیه نظام، با مشارکت و عاملیت مرجع شاه ساخته، کاظم شریعتمداری) بود – تلفن كنيد و بگوييد كه اين سخنراني [به خاطر دفاع به حقی که از حقانیت راه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری شده بود] بايد عينا پخش شود و يك «واوش » هم كسر نشود. پرسيدم: حتي يك واوش هم كسر نشود و تمامش پخش شود؟ امام فرمودند: بله! » با اين همه، مسئولين وقت نه تنها به دستور امام ترتيب اثر ندادند و سخنراني را پخش نكردند، بلكه تا آنجا كه به خاطر دارم، حتي خبر برگزاري اين مجلس مهم را هم درست اعلام نكردند و به همين مقدار اكتفا شد كه امام به فيضيه آمدند و فلاني هم سخنراني كرد. به دنبال اين سخنراني، ملي گرايان در روزنامه ها و مجلات خود، با به راه انداختن موجي از تبليغات منفي عليه من، به تخطئه آن سخنراني پرداختند و آن را خلاف واقع وانمود كردند. از بارزترين موارد اعتراض آنان اين بود كه چرا از شيخ فضل الله نوري دفاع و او را طرفدار مشروطه مشروعه معرفي كرده اي، در حالي كه او [به زعم فکر منحرف آنان] مخالف مشروطه و طرفدار استبداد بود!!! البته امروز تا حد زيادي با انتشار اسناد و مدارك تاريخي مربوط به دوران معاصر ايران، مردم با واقعيتِ ديدگاه هاي مرحوم شيخ در دوران مشروطيت آشنا شده اند و چندان نيازي نيست كه در مقام پاسخگويي به ذهنيت آن افراد [منحرف] سخن بگويم.../ ...در حدود سي چهل سال پيش يکي از دوستان صميمي مرحوم حاج ميرزا عبدالله صبوحي واعظ [خطیب مشهور تهران] برايم نقل كرد كه حاج ميرزا عبدالله از ياران نزديك شیخ فضل الله نوري(ره) بود و به منزل او بسيار رفت و آمد داشت و در مواقعي محرمانه و دو نفري از اوضاع و احوال با یکديگر صحبت مي كردند. حاج ميرزا عبدالله گفت: «شبی به منزل مرحوم شيخ فضل الله رفتم كسي غير از من نبود. به من گفت: امروز از طرف سفارت روس بسته اي برايم آوردند كه داخل آن پرچم روس بود. آورنده گفت: چون در خطر قرار گرفته ايد اگر مايل هستيد اين پرچم را بالاي سر در خانه خود بزنيد تا تحت حمايت دولت روس قرار گيريد و كسي نتواند متعرض شما شود. شيخ فضل الله گفت: من به آن فرد گفتم: من يك روحاني مسلمانم و در پناه غيرمسلمان نمي روم، مرگ را مي پذيرم، ولي به اين ذلت تن نمي دهم. 🔸منابع: خاطرات و مبارزات مرحوم فلسفی/ ماهنامه فرهنگی شاهد یاران ✳️ @ShahidRabe