🔰بخش ششم🔰 💢ولایت فقیهان از دیدگاه شیخ فضل الله نوری (ره) ✍ از مورخ و پژوهشگر معاصر حجت الاسلام والمسلمین علی احمدی خواه کوه نانی🔰 «ولایت فقیهان» از مسائل مهم تاریخ مشروطه است که هنوز نسبت به دیدگاه بعضی از شخصیت‌های آن زمان راجع به موضوع یادشده، ابهام‌هایی برای برخی از مورخان وجود دارد. یکی از شخصیت‌هایی که‌اندیشه‌های او نیاز به شرح و بیان شفاف و تحقیق دقیق دارد، مرجع شهید آیت‌الله علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) است. مسأله‌ این تحقیق، بیان نظر ایشان، در باره‌ «ولایت فقیه» بر اساس بیانات و مکتوبات ایشان است. این تحقیق به این سؤال اصلی جواب می‌دهد که نظر مجتهد نوری، درباره‌ «‌ولایت فقیه» چیست؟... ⏪ ۱- طبق اسناد، سخنان، لوایح و عملکرد مجتهد نوری(ره)، او درست، مثل امام خمینی(ره) به ولایت فقیهان، معتقد بوده و تمام حاکمان را مجری و مأمور فرمان فقیه می‌دانسته. ⏪ ۲- حضور شیخ در نهضت عدالتخانه در قد و قامت رهبریِ نهضت، نافی این تهمت است که شیخ، شاه را ظل‌الله می‌دانست و معتقد بود فقهاء به جز قضاوت نباید در سیاست دخالت کنند! روشن‌ترین دلیل بر عدم اعتقاد شیخ به سلطانیزم، عملکرد اول و آخر ایشان؛ یعنی رهبری جنبش عدالتخانه‌ بر ضد حاکمیت سلطنتی موجود و در آخر، خشم و نارضایتی از شاه و تشر به او و تحریک علما بر ضد او که حکایت از واقعیت جدایی مسیر او از شاه دارد، که سرانجام محمد علی شاه به سفارت پناه برد و ایشان جان خویش را در راه تحقق مشروطه مشروعه فدا کرد. ⏪ ۳- این سخن صریح شیخ که گفت: «حکومت در زمان غیبت امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، از آن فقهای مبسوط‌الید است، نه فلان بقال و بزاز و…» این اتهام را رد می‌کند که «شیخ در هیچ یک از آثارش سخنی از ولایت فقیه نگفته و دیانت را از سیاست جدا می‌دانسته». ⏪ ۴- مجتهد نوری، اتهامات سه‌گانه (ظل‌الله دانستن سلطان، جدایی دین از سیاست، عدم اعتقاد به ولایت فقیه) را قبول ندارد. عملکرد اوّل و آخر، اسناد و سخنان و لوایح او نشان از اعتقاد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه دارد؛ هرچند که در آن زمان و شرایط، این امکان، الا به قدر مقدور وجود نداشت، که اجرای همان «اصل دوم متمم قانون اساسی»، همین شورای نگهبان با تکامل امروزی بود. ✍ متن کامل مقاله👇 http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/10 💢پاسخی مستدل به اتهامات ناروا به مرجع شهید🔰 ✍ محققان دقیق، در پیچ و خم‌های تاریک تاریخ، چه بسیار سرهای بریده دیده‌اند که بی‌جرم و بی‌جنایت به تیغ تیز تندروان و تندخویان از جسم جدا شده‌اند! به عبارتی، تاریخ ترورستان است و بند بند آن، سرکَشی ظالم و سرکُشی مظلوم. گاهی مظلوم را ترور جسمانی می‌کردند و گاهی ترور جانی و روحانی و شخصیتی؛ و اگر می‌توانستند از هر جهت ترور می‌کردند؛ نمونه‌های آن، به قدری بسیار است که هر جا بنگری، ظالمی هست یا مظلومی با مشخصات پیش‌گفته؛ اما قصد قلم، این است که در این نوشتار به شخصیتی بپردازد که از هر جهت جسمی و جانی، شخصیتی و بدنی، هر دو ترور شد و اعدام؛ و مورد اتهام‌های دوستان بی‌خبر و دشمنان بی‌انصاف قرار گرفته یعنی مجتهد نوری (آیت‌الله حاجی شیخ‌فضل‌الله). از زمان خود مجتهد نوری- به جهت تقاص فتوای تحریم تنباکو از شاگرد میرزا و همکاری شیخ شهید با ایشان یا هر علت دیگر- سکولاران دین‌ستیز و دین‌گریز- به سردمداری انگلیس- به جان شیخ افتادند. ابتدا با ترور جسمانی، بعد با ترور شخصیت و تهمت، بعد هم اعدام؛ در آخر با حقیقت‌سوزی و دروغ‌دوزی و تاریخ‌سازی، دست به تخریب‌ همه‌جانبه بر ضد ایشان زدند؛ او را که خود از پیشوایان نخستین نهضت عدالتخانه (و بعد مشروطه) بود، ضد مشروطه، ضد مجلس، ضد ولایت فقیه، مدافع و دعاگوی محمدعلی‌شاه و و و و؛ در تاریخ تاریک مشروطه- که از دست و زبان مخالفان شیخ و حزب حاکم بیرون تراویده و نگاشته شده- معرفی کردند؛ تا الان که برخی از معاصران نیز با تکرار همان سخنان سخیف مخالفان شیخ شهید، دست به تکرار تاریخ یک قرن پیش زده‌اند؛ در حالی که همان زمان، خود شیخ به آن شبهات پاسخ داده است. در این نوشتار به طور خلاصه به ادعاهای جناب آقای حسین آبادیان درباره مسائل پیش‌گفته و نسبت‌های ناروایشان درباره مجتهد نوری می‌پردازیم؛ البته این اتهام و ادعای آبادیان از زبان پیشکسوتان ایشان مانند: آجودانی‌ها، محسن ‌کدیور، داود فیرحی و ثبوت‌ نیز پیش‌تر تکرار شده و این جماعت معمولاً سخنان همدیگر را تکرار می‌کنند و تکثیر و استنساخ. اما در اينجا، به طور اشاره تنها به ادعاها و تهمت‌هاي آقاي حسين آباديان درباره شيخ شهيد می‌پردازیم و جواب حضرت شيخ به ايشان تا محك تجربه تاريخ به ميان بيايد و سفيدروي نشود هر كه در او غش باشد!..کامل مطلب👇 http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/14 🔰ادامه در بخش هفتم/پایانی🔰