🔰بخش دوم/پایانی🔰
🖋📄 نوشتاری از استاد فقید جواد بهمنی، محقق و تاریخ پژوه معاصر (برگرفته از كتاب فاجعه قرن)
◽️عنوان: مخالفت با مشروطه/آغاز - علت
✍ آنچه مطمح نظر شیخ شهید [مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف] بود آزادی و عدالت در چهارچوب اسلام بود نه پای نهادن در جای پای بیگانگان و مللی که خود در منجلاب بی بندو باری و انحطاط اخلاقی غوطه ور هستند.
اجتماعی که سقوطش به درکات پست غرائز تا آن حد می باشد که شهامت و از خود گذشتگی را در جهت جوانمردی و غیرت همچون "هاملت" که در برابر خائنی چون "کلادیوس" که پدر او را کشته و مادرش را تصاحب کرده است اگر از جا در رفت و در صدد انتقام و یا لااقل رهایی مادر از چنگ این متجاوز درآید، دلیل بی ظرفیتی و امل بودن او می داند نه غیرتش! بلکه به عقیده آنها انسان باید همیشه با محیط خود سازش داشته باشد و زندگی را از "کرمینه" هایی یاد بگیرد که بر روی برگ بعضی درختان زندگی می کنند و برای اینکه هرگز دیده و شناخته نشوند و حیوانی دیگر آنها را شکار نکند بزودی همرنگ برگ درخت می شوند، عاقل نیز به نظر آنها باید همیشه همرنگ محیط و موقعیت باشد، این خوی و روش تا آنجا مورد عنایت و خواست این ملل راقیه!!! بوده و هست که فیلسوف بزرگ!! آنها "برتراند راسل" جنبه علمی در اخلاق عملی به آن داده و می گوید:
مردان آنگاه که با عشقبازی همسران خود با اجنبی مواجه می شوند و احساس ناراحتی می کنند باید اغماض کنند! مزاحم آنها نشوند! بلکه از آن مرد بیگانه که همسر محبوب آنها را خوشحال و مسرور کرده! شکر گزار و ممنون باشند!!!!
اینها و هزاران خصوصیت های دیگر غربیان که شاید در اثر تغذیه از گوشت گراز [خوک] و قرباغه و خرچنگ برایشان، با گذشت ایام ایجاد شده، هرگز نمی تواند عملا" این رویه در اجتماع ما ایرانیان مسلمان، امری عادی و با روحیه و سنت ما شرقیان، ساز گار باشد و از دیدگاه روشنفکران واقعی، قابل اغماز باشد. روی این اصل بود که وقتی محمد علی شاه و رئیس الوزرای اولین کابینه مشروطه (اتابک اعظم) از علما دعوت کردند که برای بررسی قانون اساسی مدون ایران جلساتی تشکیل دهند، وقتی شیخ فضل الله که در رأس بود، زمینه و انتظارات اکثریت دعوت شدگان را دید که همان بدو کار می خواستند مواد قانون اساسی را از قوانین خارجی اقتباس نمایند! علنا" به مخالفت برخاست و گفت:
چرا مجلس شورای اسلامی، تبدیل به مجلس شورای ملی می شود؟! آیا چه شده و چرا دستور عدل ما از پاریس و ترتیب شورای ما از انگلیس، باید برسد.
هدف شیخ این بود:
با آن همه کوشش هایی که برای انهدام اساس استبداد مطلقه پادشاهان معمول گردیده بود، باید قانون شریعت جایگزین آن شود و طبق فرامین قرآن عمل گردد. نه اینکه صحبت از تدوین قانون اساسی به سبک ممالک اروپا و گرایش مردم به جانب پدیده های به اصطلاح دموکراسی که با همکاری دستجات بابی، بهایی، ازلی و گروه فراماسونری و عده ای مستفرنگ (کسی که در پوشیدن لباس و آداب و عادات شیوه فرنگیان را تقلید کند) باشد.
لذا مسرا" عَلَم مشروعه را در مقابل مشروطه [غربی] برافراشت، تا مبادا گروه های منحط، با افکار و نوآوری های پوچشان، موجب گمراهی اجتماع گردند./ ک، فاجعه قرن ص ۵۰-۵۱
✳️
@ShahidRabe