🔰بخش دوم🔰
📚 معرفی کتابی با عناوین متفاوت و برگرفته از یک منبع!🔰
📕شهید هرگز نمی میرد
📘نگاه دوم
📗 سرّ دار
اثر🔰
✍ ادیب شهیر، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و فرزند آقا میرزا هادی نوری (از فرزندان خلف شیخ)، سعی بسیار کرد که سبکی نو در ادبیات فارسی پدید آورد و این کار را "نهیب جنبش ادبی: شاهین" نامید. اولین بیانیه تندر کیا در مهر ۱۳۱۸ با همین نام در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که با نقدهای تندی مواجه شد و همان را در آبان و آذر ۱۳۱۸ با عنوان "شاهین یک" در بیست صفحه چاپ کرد. سپس شاهین های دو و سه همراه با شاهین یک در آبان و آذر ۱۳۲۰ در ۱۲۸ صفحه و شاهین های ۴ تا ۲۵ در آبان و آذر ۱۳۲۲ در ۳۱ صفحه، چاپ شد و از دی ماه ۱۳۳۵ شاهین های ۲۶ تا ۳۱ را به همراه چند ضمیمه، در ۲۰۸ صفحه (یعنی دنباله شاهین های قبلی از صفحه ۱۶۱ تا صفحه ۳۶۸) به چاپ رساند. وی شاهین های ۳۲ تا ۴۳ را در ۵۶۲ صفحه تدوین کرد و شاهین های ۴۴ تا ۵۰ را در شهریور ۱۳۴۴ به وسیله شرکت سهامی چاپ گهر در ۴۹۸ صفحه (یعنی از صفحه ۹۳۱ تا ۱۴۲۸) به چاپ رساند و در مقدمه آن نوشت: "این دفتر که دنباله نهیب جنبش ادبی است باید به آنها پیوسته شود و با آن شاهین تمام است" و در آخر کتاب گوید: "و بدینگونه پس از یک ربع قرن تلاش، شاهین در پنج شنبه ۲۱ آذر ۱۳۴۲ ساعت ۹ شب تمام شد. تهران، تندر کیا"
بنابراین "نهیب جنبش ادبی: شاهین" تألیف تندر کیا در پنجاه "شاهین" در طول ۲۵ سال در ۱۴۲۸ صفحه (تمام صفحات پنجاه شاهین) به چاپ رسید. قبل از شروع در شاهین ۲۶ ، مقدمه ای به همراه دو ضمیمه به چاپ رسیده است که ضمیمه دوم شرح حال جدش، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه است و در پایان شاهین ۳۱ می نویسد: ((کار این دفتر از آغاز خرداد ۱۳۳۴ تا هفتم مهر ۱۳۳۴ یعنی چهار ماه طول کشید. فقط نسبت به ضمیمه دوم [شرح حال علامه شیخ فضل الله] بعدا به مرور تکمیلاتی صورت گرفته است)). شرح حال علامه شیخ فضل الله از صفحه ۲۱۰ "نهیب جنبش ادبی: شاهین" شروع می شود و تا صفحه ۳۱۹ ادامه دارد و چگونگی تألیف شرح حال جد بزرگوارش را در مقدمه به تفصیل می نویسد.
در اولین فرصت پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ (حدود دو ماه پس از پیروزی انقلاب) این شرح حال به عنوان "شهید هرگز نمی میرد" با مقدمه و زیر نظر عبدالمنتظر مقدسیان در دو هزار نسخه در چاپخانه میهن، تهران، در ۱۵۲ صفحه رقعی منتشر شد.
در مقدمه آن می خوانیم: ((...این کتاب شرح حال راد مردی است بزرگ که افکار عمومی را زیر بال تربیت، گرفته و سرنوشت میلیونها انسان را در پهنه جهان به دست عالمی که شرح حالش را مطالعه می نمایند، داده است...افسوس و صد افسوس که حال، در بین ما نیست...
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾آل عمران، (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند، آری شهید هرگز نمی میرد)) وی نام کتاب را از این آیه مبارکه اقتباس کرده است.
مقدمه کتاب به قلم عبدالمنتظر مقدسیان در هجده صفحه اول کتاب به چاپ رسیده است و شرح حال مرجع شهید در آن از صفحه ۱۹ تا صفحه ۱۴۸ است.
همین شرح حال برای بار سوم با عنوان "سرّ دار"
در پاییز ۱۳۸۰ توسط انتشارات کتاب صبح در قطع پالتویی در ۱۴۰ صفحه به چاپ رسیده است. همچنین برای بار چهارم و تحت همین عنوان،
در صد و چهار صفحه رقعی به همت نهاد کتابخانه های عمومی کشور در سال ۱۳۹۱ ش منتشر شد.
✅ هم داستانیِ جلال آل احمد با دکتر تندر کیا
اختصار و روان بودن نثر تندرکیا در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن علامه شیخ فضل الله (ره) تحت عنوان سرّ دار شد. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آلاحمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است.
جلال در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم.
در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک تر از همه در فرهنگمان، فرنگى مآب مىپروریم و فرنگىمآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.»
🔸منبع: ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی، از نوشته علی اکبر زمانی نژاد/ک، غربزدگی، جلال
🔰ادامه در بخش سوم🔰