🔥 به بهانه سالگرد واقعه پارک اتابک
✍ در اول شعبان 1328، یپرم ارمنی، رئیس خونریز نظمیه به همراه جمعی از نیروهای ارمنی و بختیاری که پسر سردار اسعد همراه ایشان بود درب پارک اتابک را آتش زده و به مجاهدین آذربایجانی هجوم می آورد در نتیجه این اقدام ظرف چهار ساعت، 300 تن از یاران ستار خان کشته شده و خود او نیز از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد؛ زخمی که حتی تا مدت ها اجازه درمان آن داده نمی شد و در نهایت منجر به قطع بخشی از پای ستارخان و پس از چند سال مرگ او در 48 سالگی شد. (واقعات اتفاقیه در روزگار . ج٢ ، صص ٥٤٩-٥٥٠ .)
پس از ترور(حذف درون گروهی) سید عبدالله بهبهانی به دست عوامل تقی زاده، ستارخان و باقرخان که در ماجرای بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری، سکوت اختیار کرده بودند!!! شدیدا به نایب السلطنه اعتراض و خواهان برخورد با عوامل ترور بهبهانی می شوند.
این درخواست با اهمال مواجه شده و سلسله هرج و مرج هایی در تهران به وجود می آید و طی جلسات تصمیم بر خلع سلاح طرفین درگیری ها گرفته می شود.
نکته مهم در این خلع سلاح آن است که نیروهای تقی زاده و هم فکرانش مانند یپرم ارمنی و سردار اسعد بختیاری به بهانه حضور در دستگاه امنیه خلع سلاح نمی شوند و فقط بنا بر گرفتن اسلحه نیروهای ستارخان و باقرخان می شود؛ عملکرد بد و گزینشی مامورین خلع سلاح سبب ساز استنکاف مجاهدین آذربایجانی و همراهان ستارخان که در پارک اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) سکنی داشتند می شود و همین بهترین بهانه را به دست جناح ماسون مشروطه می دهد.
کسروی در کتاب خود بر دشمنی سردار اسعد با ستارخان تاکید ورزیده و می نویسد: « مجاهدان نمیخواستند پی کار خود روند و بسیاری از کار خود به یکبار دورافتاده اگر هم میخواستند نمیتوانستند و اینان ناگزیر به نافرمانی برخاستند. از سوی دیگر دولت نخواست این قانون را دادگرانه به کار بندد چون خود مستوفی رئیس الوزراء و بیشتر وزیران از دسته انقلابی بودند. چنانکه گفتیم این دسته کینه چهار تن سردار را (ستارخان، باقرخان، ضرغام السلطنه و معزالسلطان) در دل داشتند. و همچنین اسعد که در همه کارها دست داشت از این چهار تن سخت خشمناک بود. به ویژه از ستارخان که از بس خشمناک بود زبان خود را نگه نمی توانست داشت....» (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان صص ١٣٤-١٣٦
💠 رهبر معظم انقلاب:
‼️در قضیهی مشروطیت، قضایای تبریز شگفتآور است. در مورد نقش آذربایجان در مشروطیت و جهتگیری مردم آذربایجان خیلی کتاب نوشتهاند؛ اما به نظر من هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد که میشود نوشت و باید نوشت. پدرم در قضایای مشروطهی تبریز جوانی بوده است در این شهر. ایشان از نزدیک مسائل را دیده بود و نقل میکرد. میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، درست نقطهی مقابل جهتگیری کسانی بود که مشروطیت انگلیسی و مشروطیتِ زیر پرچم بیگانه را میخواستند. ستارخان در سخنرانی و اعلامیهاش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بودند کسانی که میخواستند نهضت را بکشانند به سمت حرکت انگلیسی، اما ستارخان ایستادگی کرد. بعد هم همانها بودند که ستارخان و باقرخان را [فریب دادند] کشاندند تهران در باغ اتابک... ۸۵/۱۱/۲۸
‼️ يپرم خبیث ارمنی رئیس جنایتکار نظمیه حکومت مشروطه و مجری اعدام علامه شیخ فضل الله نوری(ره) كه خود را مجاهد می نامید! پارک اتابک را محاصره کرد و به مجاهدين آذربايجان به سرپرستی ستارخان و باقرخان درحالي كه آنها بيرق سفيد صلحطلبي خود را نشان ميدادند، حمله کرد و به خاک و خون کشید. ستارخان و باقر خان خود را همواره مرید و وابسته نظامی و تابع فرامین آخوند خراسانی میدانستند! ولی در کمال تعجب مشاهده کردند که آخوند خراسانی در جنایت پارک اتابک، سکوت اختیار کرد! و حتی یپرم ظالم، مورد حمایت آخوند بود و گزارش عملکرد به صورت تلگراف برای آخوند خراسانی به نجف ارسال مینمود! شاید بتوان گفت که ستار و باقر، چوب ساده لوحی و بیبصیرتی خود را خوردند. آنها نتوانستند جبهه حق را از باطل، تمیز دهند. درست در بیخ گوش آنها و جلوی چشمانشان، آیت الحق، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در یک دادگاه فرمایشی به ریاست یکی از شاگردانِ آخوند خراسانی(ابراهیم زنجانیِ فراماسون)، به اعدام محکوم و توسط شخص یپرم خبیث، مظلومانه بردار شد و آنها اقدامی برای جلوگیری از این جنایت انجام ندادند! زیرا نابخردانه، آخوند خراسانی و دوستانش را بر حق میدانستند!
✳️
@ShahidRabe