💥 🌿خیلی زود لباس هایش را پوشید و رفت،من هم سفره شام را انداختم ،چند دقیقه بعدحمید برگشت ،ولی سس نخریده بود ،گفتم :«پس چرا دست خالی برگشتی حمید؟ برای شام سس لازم داریم »،گفتم:« سُس رو هم برای شام امشب نیاز داشتیم هم برای فردا که می خوای باخودت کتلت ها رو ببری قم»،جواب داد :«این بنده خدایی که اینجا مغازه زده اولین امیدش ما هستیم که همسایه این مغازه ایم ،تا جایی که ممکنه و ضرورتی پیش نیومده باید سعی کنیم از همین جا خرید کنیم !»... 📚 - ص ۱۶۳ ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee