قضیه ضریح از این قرار بود: در حدود چهل سال پیش در عصر تاسوعا چند نفر ضریح کوچکی شبیه به ضریح مطهر علی (ع) که از عاج فیل ساخته شده بود را به منزل ما آوردند و گفتند: این ضریح را زعفر جنی برای حسینیه شما به رسم هدیه فرستاده است و بر روی ضریح کاغذی بود که به خط میخی یا کوفی چیزهایی روی آن نوشته شده بود. آن ها گفتند: شب عاشورا عده ای از جنیان و پریان شیعه به جهت این نامه عزاداری خود را در حسینیه شما برگزار خواهند نمود و شب را تا به صبح با گریه و شیون و گفتن حسین! حسین! به سر خواهند برد. اگر این کاغذ همیشه بر روی ضریح باشد، جنیان در تمام ایام سال، هر شب عزاداری خود را در حسینیه شما برگزار می کنند و اگر بخواهید در هر سال فقط یک مرتبه در حسینیه شما عزاداری کنند باید آن کاغذ را فردای آن شب به هم بپیچید و در جایی از خانه دفن کنید و در شب عاشورا باز کنید و بر روی ضریح بگذارید و نیز افزودند که زعفر جنی گفته است: من در مجلس شما در روز عاشورا شرکت خواهم کرد، و چون دیده نمی شوم برایم در کنار منبر یک جای خالی بگذارید. آقای سید حمیدالحسن و پدر بزرگوارشان گفتند: ما در کنار منبر یک جای خالی برای زعفر قرار دادیم و هر کسی که می خواست در آنجا بنشیند به او می گفتیم جای دیگر اختیار کن. تا مدتی آن مکان خالی بود و ما نفهمیدیم که زعفر چه وقت آمده است. چون مجلس رسمیت یافت و واعظ بر منبر رفت و مشغول خواندن مقتل شد، آن وقت فهمیدیم که زعفر در مجلس حاضر است، چون صدایی از همان مکان خالی بلند می شد و به شخصی که مقتل می خواند اعتراض می کرد و می گفت: اینطور که می گویی، صحیح نیست. من در صحرای کربلا بودم و در همه جا حاضر شدم و از نزدیک شاهد وقایع بودم، واقعه از این قرار است و در حدود بیست اعتراض کرد و البته، مطالبی که زعفر جنی می گفت جانگدازتر و حزن آورتر و شورانگیزتر و سوزناک تر بود. در آن روز ضجه و شیون و گریه مردم فوق العاده بود و هر جا که اعتراضی به گوینده نداشت به جای اعتراض، صدای شیون و گریه زعفر بلند می شد. این صدا شور عجیبی در مردم بوجود می آورد، به طوری که چندین نفر از گریه هلاک و بعضی بی حال و برخی مدهوش شدند. آمده است در مجلس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عده ای از صلحاء و اولیاء جمع بودند، پس از ذکر مصیبت در مجلس، ناگهان صدایی توأم با حزن بلند شد: (ای وای زعفر جنی فوت شد) ولی کسی دیده نمی شد. سکوت مجلس را فراگرفت و این بار صدای شیون و ضجه از چند نفر به گوش رسید، بعد با صدای متعارف گفته شد: برای زعفر جنی فاتحه بخوانید و مجلس فاتحه برپا سازید. چرا که او بر گردن جن و انس حق دارد. فوت زعفر در زمان حیات آیت الله بروجردی بود و پس از آنکه علماء از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برای آن شخصیت بزرگ برپا نمودند. بعضی از شهرها و روستاهای ایران به تبعیت از علماء مجالس ختم قرآن و عزا برپا نمودند. پس از زعفر، رهبری شیعیان اجنه را فرزند بزرگوارش جناب سَعفَر به عهده گرفته که هم اکنون هم رهبری شیعیان جن را بر عهده دارد. او همچون پدرش محب و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشد. *منابع:* 1- صدرالدین قزوینی. ریاض القدس، ج 2: 112. 2- محمد مهدی مرتضوی لنگرودی. ارمغان هند و پاک: 50، 52