💠
از دیدنش پَر درمیآوردند...
🗓
به مناسبت ٢۵مرداد، روز خانواده
🔻 شیخ محمدرضا نعمانی از همراهان خانوادگی شهید صدر در کتاب
شرح صدر درباره رفتار او با خانواده میگوید:
💢 شهید صدر با وجود اینکه به امور مرجعیت و مسئولیتهای اسلامی فراوان و مشکلات و سختیهای مربوط به این اقدامات مشغول بود، از بُعد تربیتی خانواده غفلت نمیکرد:
🔹 شهید صدر هر روز حتماً لحظاتی را کنار مادرش مینشست و با او همکلام میشد و تلاش میکرد با این کار قدری از رنجهای بیماری و مشکلات جسمی او و همچنین نگرانیهایش درباره پسرش را کم کند. مادر شهید صدر خیلی نگران جان پسرش بود و احساس میکرد رژیم بههرحال او را رها نخواهد کرد.
هر روز بهجای اینکه فقط در کتابخانهاش بنشیند و مطالعه و تفکر کند، ساعاتی را به اتاق مادرش میرفت، کتابها و دفترهایش را با خودش میبرد و در آنجا کارها و دروس خود را آماده میکرد. این کار را تا آخرین روز قبل از دستگیری منجر به شهادتش، انجام میداد.
🔸رفتار شهید صدر با خواهرش، بنتالهدی نیز در نهایت لطافت و ظرافت بود. او وقت زیادی به ایشان اختصاص میداد و در راه تعلیموتربیت او تلاش میکرد.
🔹 همسر بزرگوار شهید صدر، یعنی امجعفر که شریک سختی و آسایش ایشان بود، در قلب شهید جایگاه ویژهای داشت؛ چراکه او برای شهید صدر رنج و مشقت زیادی را تحمل کرده بود؛ از همان لحظه اول ازدواج که با مهاجرت به عراق درد غربت را چشید تا آن آخرین روزهای زندگی مشترکشان که ماجرای تلخ و دردناک حصر روی داد.
من از وقتی با این خانواده آشنا شدم حتی یکبار هم ندیدم که مشکلات و کمبودها، رابطۀ خوب شهید صدر و همسرش را حتی ذرهای مکدر کند.
🔸 رفتار شهید صدر با پسر و دخترانش نیز در نهایت لطافت و محبت و مهربانی بود. او با کودکانش گرم میگرفت و حقیقتاً با آنها خوشرفتار بود؛ هیچوقت دست روی آنها بلند نکرد و به آنها کمترین سخن اهانتآمیزی نگفت.
🔹 هر روز موقع اذان ظهر که جلسۀ شهید صدر تمام میشد و به اندرونی میآمد،
کودکانش طوری از او استقبال میکردند که گویی از سفری دور برگشته است و واقعاً از خوشحالی پر درمیآوردند. وقتی فرزندانش - که حدوداً دهدوازده ساله بودند - با او حرف میزدند، مثل افراد بزرگسال با آنها برخورد میکرد؛ کاملاً به حرفهایشان گوش میداد. او با این کار تلاش میکرد اطمینان و اعتمادبهنفس را در آنها ایجاد کند.
🔸 شهید صدر با همسر گرامیاش، توافق کرده بودند که اگر یکی از بچهها کاری کرد که باید تنبیه میشد، امجعفر او را تنبیه و ادب کند. در بیان دلیل این کار میگفت:
بچهها از نظر فطری و تربیت و آمیزش با مادر بیشتر انس و الفت دارند و این باعث میشود خاطرۀ تنبیه بهسرعت از قلبشان پاک شود؛ اما چنین اتفاقی برای پدر به وقت طولانیتری نیاز دارد. ضمن اینکه خودش را برای آموزش مفاهیم و اندیشههای اسلامی به فرزندان، از دیگران تواناتر میدید و این مسئله نیازمند زمینهای مساعد و قلبهای بامحبت بود.
شرح صدر، ص١۶١.
🆔
@shahidsadr