📝خاطره ای از شهید خلبان عباس بابایی: در طول مدتی كه من با عباس در آمریكا هم اتاق بودم ، همه تفریح عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه می شد : ، و طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام.  هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد . من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر در جاهای دوردست كشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... كه در آن زمان موجود بود ؛ بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم كه برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه فانتا خریده است .  یك بار به او كردم كه چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،آرام و متین گفت :« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»  گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت :« كارخانه متعلق هاست ؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم كرده اند .»  به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم .... 🗣(راوی: خلبان آزاده امیر اكبر صیادبورانی)