۲۳ اسفند ماه🌸🍃 سالگرد شهادت فرمانده ی مخلص و زهرایی دفاع مقدس شهید والامقام عبدالحسین برونسی خانه ی ما ِآفتاب گیر بود از اواسط بهار تا اوایل پاییز من و بچه های قد و نیم قد دائم با گرما دست و پنجه نرم میکردیم فقط یک پنکه درب و داغان داشتیم من نمی‌دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می‌دانستم حقوق او کفاف خریدن یک کولر را نمی دهد یکروز اتفاقی فهمیدم از طرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تا به هر کسی که خودش صلاح می‌داند بدهد بعضی دوستان واسطه شده بودند تا یکی از آنها را ببرد خانه خودش قبول نکرده بود بهش اصرار کرده بودند گفته بود این کولر ها مال اون خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داده تا وقتی نوبت اونا باش نوبت به خانواده ی من نمی رسه... راوی:همسر شهید