📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 قسمت39 - با سینا برید رستوران فرمانیه میز رزرو کنید، این ... رو دعوت ک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 قسمت39 صدای گریه دختر و جیغ ها و فحش های فروغ تمام فضای اتاق را پر کرده بود. آرش بی رحمانه کلیپ بعدی را که بعد از هک رایانه خانه به دست آورده بود نشان داد؛ فیلم های کوتاهی از فرودگاه امام خمینی که در هر سکانس دختران ایرانی بودند که با ذوق از دوربین خداحافظی می کردند و نوید آزادی از ایران و بند حجاب و دین را می دادند. کلیپ بعدی ورودشان به دبی، کویت، عمان، قطر ... بود. ورود شورانگیز و با پوشش نامناسب و بعد هم گشت و گذارشان در مراکز خرید و تفریحی، کلیپ بعد فضای اتاق های هرکدام بود. اتاقی تقریبا ده متری با تختی دو نفره و حمام و دستشویی و کمد دیواری ....  تمام اتاق ها دوربین داشت. آرش گفت: - اینم سایت اجاره این دخترها. سایت که بالا آمد سرها پایین افتاد. آن و سایت را بست و گفت: - توی این سایت این دخترها رو با لباسای نامناسب به نمایش میذارن. سایت رو به مرد ایرانی از توی ترکیه اداره میکنه. کرایه و فروش همینا که شما صدای التماس و گریه شو شنیدید. اون خونه بغل مؤسسه داره ترتیب خروج دختران و زنان رو میده که همه چیز رو توی لذت جسمی میدونن و بعد که میرن تازه می فهمن توی چه تار عنکبوتی افتادن. البته کار بعدشون هم فروش دخترهاست به شیخای وهابی! سید با صدای گرفته گفت: - آرش صفحه رو عوض کن. خودش توضیح داد: - الان میدونید چی شده؟ متوجه شدن فروش دخترا و خروجشون خیلی هزینه داره کاری که کردن اینه که یه سری خونه و ویلا تدارک دیدن توی ایران و سایت زدن هر کس خواست توریستی بیاد ایران و ویلا رو کرایه کنند با تمام خدمات . همین جا دختر رو می فروشن. هیچکدام طاقت ادامه نداشتند. امیر تسبیح تربتش را درآورد و بلند شد تا کمی در فضای باز بیرون ساختمان نفس بکشد. هر کدام راهی برای فرار از آلودگی ها انتخاب کردند. گفتگو درباره بدی ها هم ذهن و دل را سیاه می کند. سینا حالت تهوع داشت. نفس های عمیقی که میکشید و آبی که به سر و صورتش ریخت به بهانه وضو گرفتن کمی حالش را بهتر کرد. شهاب را که دید گفت: - اینایی که اهل زندگی این مدلی هستن خفه نمیشن؟ حالشون چه جوری خوب میشه ؟ اصلا خوبی می دونن چیه ؟ اینا همین جوری جنایتکار میشن... ـ‌ زاده🚩  @shahidtoraji213