هدایت شده از شهید تورجی
گفتم:از همین جا که الان نشسته ای تا ضلع جنوبی قرارگاه دویست متر فاصله است. یعنی سیصد قدم. شما صد قدم هم جلوتر برو تا به ورودی ضلع جنوبی قرارگاه برسی. آنوقت شروع کن. همینطور ذکر میگفتم. درد پایم را فراموش کرده بودم. تصرف این قرارگاه نقش مهمی در پیروزی های بعدی عملیات داشت. از بین نیروها فقط من آنجا را شناسایی کرده بودم. بیسیم محمد روشن بود نفس در سینه ام حبس شده بود از پشت بی سیم حتی قدمهای آنها را میشمردم محمد یکدفعه کفت حاجی نیست! چهارصد قدم شد اینجا قرارگاه نداره !