💠 مربی قرآنی مسجد مربی قرآنی مسجد بود. بعد از نماز بهم گفت: فردا لباس اضافه با خودت بیار می‌خواهیم بریم بیرون، بهش گفتم می‌خواهیم بریم کوه؟ ⛰گفت می‌خواهیم بریم یه جای خوب. صبح زود حرکت کردیم، رفتیم تا رسیدیم به کوره های آجرپزی. عصبانی شدم،😠 بهش گفتم اینجا کجاست منو آوردی؟! لبخندی زد و گفت: مهرماه نزدیکه بعضی از بچه‌ها توانایی خرید کیف و لباس برای مدرسه رو ندارن، باید یه فکری کنیم. تا بیست روز توی کوره‌های آجرپزی کار می‌کرد. با مزد اون بیست روز رفت برای بچه‌ها لباس و کیف و کتاب خرید. "شهید علیار خسروی"🌹 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari