✨🌸پیام حاجتروایی یکی از اعضای عزیزمون👇
سلام عزیزم خوبید شبتون بخیر
خانم زارع من یکم درگیر جهیزیه دخترم هستم وقت نمیکنم بیام عنوان کنم حاجت روایی هامو
یعنی روزی نیست که من از،شهدا حاجت نگیرم
دست و بالمون خالی بود خانواده نامزد دخترم هم گفتن ما میخواییم عروس مونو ببریم آماده شید
منم هر چی به خانواده شوهرم گفتن کمک کنید گفتن نداری بگو نداریم ما کمک نمیکنیم
گفتم من از شهدا کمک میگیرم بخدا قسم هر وقت برای خرید وسایل بزرگ رفتم بازار با دست خالی رفتم ولی صاحب فروشگاه وسایل خانگی با کمترین اعتبار بمن وسایل دادن با گرو کارت ملی،سرویس خواب و قسطی و با راحت ترین شرایط با من راه اومدن بخدا قسم که من مدیون شهدا هستم امروزم رفتم با توسل به شهید مجتبی قاضی زاده دو تا فرش آشپزخونه و اتاق خواب گرفتم با شرایط،آسون و بدون هیچ مدارکی
خیلی روزای سختی رو پشت سر دارم میگذارم ولی شهدا همیشه کنارم هستن
شهید ابراهیم هادی که با من زندگی میکنه
شهید احمد پلارک
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید محسن حججی
شهید محمد رضا شفیعی
اینا خیلی توی زندگی من نقش دارن و تمام جهیزیه دخترمو با کمک این شهیدان گرفتم خدا رو شاهد میگریم
البته که همه ی اینایی که گفتم خدا درست کرده ولی با آبرویی که این شهیدان پیش خدا دارن و من متوسل شدم به این شهدا و اونا از خدا کمک گرفتن
من همیشه میگم خدایا این شهید ابراهیم هادی از وجود خودش این همه توجه ات به این شهید یا اون سخت شهید شدنشه که این همه کرامت دار شده
امروز،برای شهید قاضی زاده صلوات نذر کردم رفتم توی مغازه هیچی پول نداشتم رفتم سوال کنم ببینم شرایطی قبول میکنه بهم فرش بده
رفتم اصلا قسطی نمیده به هیچ کس،گفت تا حالا قسطی ندادم ولی بمن داد و گرفتم دستم اومدم خونه
گفت به شما فقط قسطی میدم چون بیست سال توی محل رفت و آمد دارین میشناسمتون ببرید مادر شوهره دخترم پیشم بود پیش اون گفت، گفتم من پولی،ندارم اصلا گفت ببر در اولین فرصت یه تومن یه تومن بیار بده
من همینطوری به کرامت شهید قاضی،زاده مونده بودم
همونجا بلند گفتم من نذر شهید کردم که براحتی بتونم وسایل دخترمو بخرم
خدا بحق این شهدا و بحق شهید ابراهیم هادی و شهید مجتبی قاضی زاده حاجت رواتون کنه که این کانال رو تشکیل دادین و امسال منو با این شهدای عزیزمون آشنا کردید
چند بار با خواهرم اینا سر مزارش رفته بودم و سر مزار شهید پلارک
با این کانال خوبتون من با شهدای عزیز،کشورمون انس خاصی پیدا کردم یعنی از خواب بیدار میشم اول کانال چله زیارت عاشورا و دوم چله توسل به شهدا رو باز میکنم نگاه میکنم و صلوات و دعا در حقشون بعد روزمو شروع میکنم
مزار شهید نوید صفری هم رفتم و هر وقت زیارت عاشورا بخونم مهمونش میکنم و اگر وقت داشته باشم که ویژه برای خود شهید زیارت عاشورا هدیه میکنم
خیلی من ازش کرامت داشتم توی زندگیم
ولی دیگه ابراهیم هادی مثل دست راست من هست هر کجا میچرخم پیشمه
دخترم میگفت مامان من هیچی نخونده بودم رفتم سر امتحان دیدم خیلی جای،بدی گذاشتن منو نه میتونم از،روی کسی بنویسم نه کسی میتونه کمکم کنه میگه یهو یادم افتاد مامان هر وقت هر کجا گیر کنه سریع متوسل میشه به شهید ابراهیم هادی
میگه صد تا صلوات نذرش کردم
میگه مامان به خداوندی خدا دونه دونه کلمه کلمه در گوشم میخوند سه تا ورقو پر کردم از همه زودتر ورقه هامو دادم اومدم بیرون میگه همه دهنشون باز،مونده بود من که رنگ صورتم از،وحشت این سوالا زرد زرد شده بود چطور،شد اینقدر رنگ و رخ سرخ تموم کردم و اومدم بیرون از جلسه
من سعی میکنم حداقل مراقب رفتار خودم و حجابم و حجاب دخترام باشم و همچنین رفتار و کردارشان
خدا کمک کنه بچه هامون یه وقت از راه راست خط کج نکنن.