🔺اگر بود و مأموریت نبود، هیأتش ترکنمیشد. پای ثابت بود. به هیأت تعلق خاطر داشت. چه زمانی که هیأت شهدای گمنام در حسینیه قهرودیهای میدان منیریه بودیم و چه هیأت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع).
🔺همیشه هم با خانواده میآمد.
آخرین بار که دیدمش شاید چند ماه قبل از شهادتش بود که بعد از روضه با پسرانش آمد کنار منبر، گفت بیا ببین محمدصادق چه نقاشیای ازت کشیده
آن موقع محمدجوادش ۷ساله بود و محمد صادقش ۵ساله.
🔺یک آذر ۱۳۹۵ رسیدم حلب. بیخبر از همه جا. رفقایش آمدند فرودگاه حلب دنبال من.
مرا بردند مقرشان. اتاقی ساده و متواضع اما پرنور.
چشمهایشان کاسه خون بود از گریه
گفتند یدالله امروز شهید شد!
فکرش را نمیکردم اراده خدا این باشد که روز شهادتش بیخبر از همهجا، آن سر دنیا برسم کنارش.
روضه خواندیم و همه یک دل سیر گریه کردیم
🔺یدالله خیلی خوشبرخورد و با اخلاق بود. خیلی آقا بود.
خوشا به حالش.
به غایت خلقتش دست پیدا کرد.
بدا به حال من که هنوز اسیر عادات زندگی روزمره ام.
🎥 این فیلم را مدتی قبل یکی از همکاران یدالله برایم ارسال کرد و با این فیلم کوتاه که در سوریه گرفته شده، همه خاطراتش برایم یکجا زنده شد.
🏴 امروز هفتمین سالگرد شهادت اوست.
🌹 شادی روح شهید مدافع حرم یدالله قاسم زاده و همکار عزیزش شهید مهدی بختیاری که در فیلم چهره خندان و نورانیاش پیداست، همچنین دیگر شهدای هیأت شهدای گمنام، هیأت میثاق با شهدا و هیأت آیین حسینی
شهیدان:
محمد مهدی لطفی نیاسر
احسان آقاجانی معمار
احسان کربلاییپور
و آرمان علیوردی..
🙏 صلوات و سوره حمدی هدیه کنیم.
✍ میثم مطیعی